جدول جو
جدول جو

معنی تکه نه - جستجوی لغت در جدول جو

تکه نه
نی قلیان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
قطعه قطعه، پاره پاره
فرهنگ فارسی عمید
(تَ نَ دِهْ)
دهی از بخش سراسکند است که در شهرستان تبریز واقع است و 353 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تِکْ کَ / کِ تِکْ کِ / کَ)
پاره پاره و لقمه لقمه. (ناظم الاطباء). قطعه قطعه. بریده بریده
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ)
دهی از دهستان نازلو است که در بخش حومه شهرستان ارومیه واقع است و در حدود 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تُ کِ)
دهی از دهستان بالا شهرستان نهاوند است که در حدود 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تَ یِ گَهْ)
مخفف تکیه گاه. جای پشت دادن و تکیه کردن. محل تکیه. متکاء:
صحراش باغ و زیر نهفتش در
بر تختهاش تکیه گه حورا.
ناصرخسرو.
خواجه از باد تکیه گه کرده
بالش از بالش پراکنده.
خاقانی.
بلکه تن عرش بالشی است مربع
تکیه گه جای کبریای صفاهان.
خاقانی.
سزای تکیه گهت منظری نمی بینم
منم ز عالم و این گوشۀ معین چشم.
حافظ.
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال تست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو.
حافظ.
، پناه گاه. جای پناه و اعتماد:
آنکه تا شد بر سریر بی نیازی متکی
شد سریر جود او تکیه گه اهل نیاز.
سوزنی.
بر تیغ اوست تکیه گه شغل کلک تو
مردان تیغزن شده بر کلک متکی.
سوزنی.
بده انصاف خود که دینداران
جز بر انصاف تکیه گه نکنند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(اَ هََ)
در بیت زیر معادل تخت نشان آمده است:
وی بصدای صریر خامۀ جان بخش تو
تاج ده اردشیر، تخت نه اردوان.
خاقانی.
رجوع به تخت نشان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
قطعه قطعه پاره پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
قطعه قطعه، پاره پاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
قطعة قطعةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
Fragmented
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
fragmenté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
برای تو، مال تو
فرهنگ گویش مازندرانی
مال چه کسی، مربوط به چه کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
لب و لوچه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
parçalanmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
фрагментированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
zersplittert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
фрагментований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
ٹکڑے ٹکڑے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
খণ্ডিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
vipande
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
fragmentowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
조각난
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
支离破碎的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
מפורק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
खंडित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
terpecah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
เป็นชิ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
gefragmenteerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
fragmentado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
frammentato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
fragmentado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تکه تکه
تصویر تکه تکه
断片の
دیکشنری فارسی به ژاپنی